«چرا باید دف نواخت؟»، اگر فکر میکنید که این چه سوالیست؟ چرا دف، چرا همین جمله را با «تار» و «سه تار» بیان نمیکنی؟ مگر «دف» چه ویژگی خاصی داره؟
با یه سوال شروع میکنم. دلیل رواج سینی دست گرفتن و ضرب زدن باهاش و یا کوبیدن رو قابلمه و کاسه و بشقاب چیه؟ چرا با قاشق گاهی، لبهی ظرف ضرب میگیریم؟
فرضیات بسیاری مبنی بر این حقیقت وجود داره که سازهای کوبهای نخستین گونهی سازهایی باشه که انسان شروع به نواختن کرده. و انگار این رفتار ما با وسایل و ابزارهای غیر موسیقایی هم یادگار همین سنتها و عادتهای بشریه.
به هر جهت، سازهای کوبهای، ابزارهای کهن تولید موسیقی و صدا هستن. و این قطعیه. حالا بین سازهای کوبهایَ ایرانی، «دف» از همه قدیمیتره. تو مصر باستان، دف حدود ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح رواج داشته. در ایران و به صورت کلی خاورمیانه این عدد به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد هم میرسه. البته در بعضی مناطق نه همهجا.
دفنواز چه پیش از ورود اسلام و چه بعد از اون، همواره وظیفهی نگه داشتن ریتم رو در همراهی با ساز، آواز و سرود به عهده داشته . یادگیری دف سادهست. چون استایل نوازندگی و صداگیری و کارکردش اونقدر تو طول تاریخمون تکرار شده که حالا جزئی از حافظهی جمعی مردمان این مناطقه.
دف نواختن، به عنوان اولین سازی که میتونیم یادش بگیریم چندتا ویژگی مثبت داره:
- ساز ارزونیه. یعنی به نسبت خیلی از سازها، خیلی ارزونه و راحتتر میشه تهیهش کرد.
- مسیر یادگیریش نسبت به دیگر سازها کوتاهتره و زودتر میشه به میوهی تلاش و یادگیری تو مسیر ساز نوازی رسید.
- شما رو تمرین میده برای درک ریتم. شما در دف نوازی برای رسیدن به سطح متوسط کار سادهتری دارید نسبت به خیلی از سازهای دیگه( مثل تار یا کمانچه) به شرط اینکه «درک خوبی از ریتم» داشته باشید.
- این توانایی درک ریتم و پیاده سازیش روی ساز، همیشه به کارتون میاد. هر سازی که بخواید یاد بگیرید، دونستن و درک کردن ریتم توش یک ضرورته نه یه اختیار.
- دف برای ما آشناست. چه توی حالت بدنی نوازنده موقع دست گرفتن ساز و چه توی کارکردش توی مناسکها و مراسمها. این یعنی خیلی راحتتر میتونیم یه ارتباط ذهنی- بدنیِ خوب با ساز برقرار کنیم. این یه مزیت خیلیییی بزرگه.
پس با یادگیری این بخش مهمِ موسیقی، روی یه ساز آشنا، به بهتر یاد گرفتن سازهای دیگه در ادامه کمک بزرگی میتونیم بکنیم. اونم وقتی که طعم شیرین یادگیریِ یه ساز کهن و بسیار پر کاربرد زیر زبونت مزه کرد.
اینا مزیتهای موسیقایی یادگیری دف بودن، اما این یادگیری و زنده نگه داشتن این ساز مزیتهای اجتماعی بسیاری هم داره.
کافیه بدونیم که «چه پیش از ورود اسلام به ایران و چه پس از اون، هیچ سازی در ایران، به اندازهی دف، «نوازندهی زن» نداشته. سهم زنان در حفظ و انتقال این ساز در طی قرنها، به قدری پررنگه که میشه از زنان، به عنوان میراث داران دف نوازی در ایران یاد کرد. بی شک اگر تلاش زنان در طی تاریخ برای حفظ این ساز نبود، شاید امروزه ما چیزی ازین ساز نمیدونستیم یا حتی دیگه نداشتیمش.
از طرفی نواختن دف در ایران باستان اونقدر رایج بوده که توی بیشتر خانوادهها حداقل یه دف نواز پیدا میشده که توی مراسمهای مختلف شروع به نواختن و همراهی مردم میکرده. دف هم موقع عروسی کاربرد داره و هم موقع اتحاد برای رفتن به جنگ. دف هم آدمو به خلسه میتونه ببره و هم، چنان هوشیارت کنه که خودت هم باورت نشه.
این بخشی از فرهنگ ماست که از بین رفته. حتی همون سینی دست گرفتن هم تو این سرزمین، میتونست آدما رو دور هم جمع کنه. کاری که الان خیلی سخت میشه انجامش داد. شاید یاد گرفتن یه سازی که هم خوش صداست و هم انقدر قابلیت داره و ذهن آشناست، میتونه دوباره بخشهایی ازین آسیب جمعی رو جبران کنه. شاید دوباره حتی اگر شده برای چند ساعت با ساز زدن، آدمها رو دور هم جمع کنیم. برای هر مسیری که میخوایم بریم باید کنار هم باشیم و این کنار هم بودن با موسیقی ممکنتره. این وسط دف، شاید سریعترین و یکی از بهترین مسیرها برای دستیابی به این هدفه.
مجموعهی آموزش دف خنیاگر، با همین هدف تهیه شده، با هدف حفظ و نگهداری میراثی که دوباره میتونه همهمون رو دور هم جمع کنه. به خنیاگر سر بزن.