اصطلاحات هنگدرام برای خیلی از تازهکارها مثل رمزهایی عجیب و ناشناختهاند؛ کلماتی که اگر معنایشان را ندانید، انگار بخشی از زبانِ این ساز را از دست دادهاید. وقتی تازه شروع به یادگیری هنگدرام میکنید، با کلماتی مثل دینگ، گو، پنتام یا نت سایه مواجه میشوید که معنایشان نهتنها برایتان نامفهوم است، بلکه حتی گاهی مسیر یادگیری را گیجکنندهتر میکند. این کاملاً طبیعی است؛ چون اصطلاحات هنگدرام معمولاً در هیچ فرهنگ لغت عمومیای پیدا نمیشوند و معنای آنها دقیقاً در دل تجربهی نوازندگی نهفتهاند.
در این مقاله قرار نیست صرفاً فهرستی از واژهها و اصطلاحات هنگدرام را بخوانید. ما به شما کمک میکنیم تا معنای هرکدام از واژگان تخصصی ساز هنگدرام را درک کنید، کاربردشان را در نوازندگی واقعی بشناسید، و قدمهای مطمئنتری در مسیر نواختن هنگدرام بردارید (اگر هنوز با ساختار این ساز آشنا نیستید، پیشنهاد میکنیم پیش از مطالعهی این واژهنامه، نگاهی به مقالهی آشنایی با ساز هنگدرام بیندازید).
سرفصلهای این مقاله
Toggleاصطلاحات هنگدرام مربوط به اجزای ساز

یکی از پایهایترین بخشها در یادگیری و درک اصطلاحات هنگدرام، آشنایی با اجزای فیزیکی این ساز است. واژگان تخصصی هنگدرام در مورد ساختار آن، به نوازنده کمک میکند تا بهتر بفهمد صدا از کجا و چطور تولید میشود، به کدام قسمت ساز باید ضربه بزند و چه تکنیکی برای هر قسمت مناسبتر است. در ادامه با مهمترین اصطلاحات مربوط به اجزای هنگدرام آشنا میشوید:
دینگ (Ding): بزرگترین نت و مرکزیترین قسمت، در سطح بالایی ساز است. این نت که تنها نت محدب هنگدرام محسوب میشود، صدایی عمیق، گرم و پرطنین تولید میکند. این بخش معمولاً پایهی کوک هنگدرام هم هست. لازم به ذکر است که در برخی منابع به آن (Apex Ding) و (Outie) نیز گفته میشود.
شانه (shoulder): ناحیهی مسطح و بدون نت اطراف بخش مرکزی ساز (دینگ) است. اگرچه این قسمت بهطور مستقیم در تولید نت نقشی ندارد، اما در برخی تکنیکها برای ایجاد صداهای خاص یا افکتهای ضربهای استفاده میشود.
تونفیلد (Tone Field): نواحیای روی سطح بالایی ساز هستند که نتها روی آنها قرار میگیرند و ظاهری نسبتاً مسطح دارند. هر تونفیلد دارای یک دیمپل (فرورفتگی کوچک مرکزی) است که نقطهی ایدهآل برای ضربه زدن بهشمار میآید.
دیمپل (Dimple): فرورفتگی کوچکی در مرکز هر تونفیلد که دقیقترین نقطهی صداگیری هر نت است. به این قسمت (Inpex Ding) و (Innie) نیز گفته میشود.
ناحیهی واسط (Interstitial Area): به فضاهای بین شانه و تنفیلدها گفته میشود؛ نواحیای که خودشان نت خاصی ندارند، اما از تداخل ارتعاشات بین نتها جلوگیری میکنند. گاهی نوازندگان از ضربه زدن بر روی این نواحی، برای ایجاد افکتهای نرم یا گذارهای ریتمیک کمک میگیرند.
حاشیهی ساز (Rim یا Flange): لبهی بیرونی غیرارتعاشی هنگدرام که محل اتصال پوستههای بالا و پایین است. این ناحیه اغلب توسط حلقهای از لاستیک یا طناب کنفی پوشیده شده تا از آسیب محافظت شود.
پوستهی رویی (Top Shell): نیمکرهی بالایی هنگدرام که بخشهای اصلی ساز یعنی دینگ، شانه، تونفیلدها و دیمپلها روی آن قرار میگیرند. گاهی خودِ این پوسته هم بهصورت غیررسمی «دینگ» نامیده میشود.
پوستهی زیرین (Bottom shell): نیمکرهی پایینی هنگدرام که حفرهی صدا یا گو (Gu) در مرکز آن قرار دارد. این بخش هم گاهی بهطور غیررسمی با نام جزء اصلیاش یعنی «گو» خوانده میشود. در برخی هنگدرامهای با تعداد نت بالا، چند نت نیز در این ناحیه قرار میگیرند.

اصطلاحات هنگدرام مربوط به نامهای این ساز

در کنار واژهی رسمی و شناختهشده ی هنگدرام، این ساز در دنیای موسیقی با نامها و اصطلاحات دیگری نیز شناخته میشود. آشنایی با اسمهای دیگر هنگدرام به نوازندگان کمک میکند تا در هنگام مطالعهی منابع آموزشی، خرید ساز یا گفتوگو با سایر هنرجویان و اساتید موسیقی، دچار سردرگمی نشوند. در ادامه با رایجترین واژگان هنگدرام در زمینهی اسم این ساز آشنا خواهیم شد:
هنگ (Hang): این واژه، نام اصلی و ثبت شدهی این ساز است که توسط شرکت سوئیسی PANArt، سازندهی اولیهی هنگ درام انتخاب شد.
هندپن (Handpan): پرکاربردترین نام دیگر هنگدرام در سطح جهانی است (هنگدرام به انگلیسی اغلب با این عنوان به کار میرود). در اصل بهدلیل آنکه واژهی «هنگ» نام تجاریای بود که توسط شرکت PANArt ثبت شد، دیگر شرکتهای سازنده نتوانستند از آن استفاده کنند و واژهی «هندپن» را جایگزین نمودند که تا پیش از این برای توصیف خانوادهای از سازهای کوبهای فلزی به کار میرفت.
پنتام (Pantam): این اصطلاح که اولین بار توسط یک فروشگاه موسیقی استفاده شد، ترکیبی از کلمات Steelpan و Ghatam بود. این دو واژه، نام سازهایی هستند که در ایجاد اولین هنگدرام، الهامبخش و تأثیرگذار بودهاند: استیلپن و ساز کوزهی هندی.
اسپیسدرام (Space Drum): این نام هم در واقع یکی از مدلهای شناخته شدهی این ساز است که توسط شرکت فرانسوی Metal Sounds تولید میشود. اگرچه اسپیسدرام مدل یک برند محسوب میشود، اما گاهی بهعنوان اسم دیگر هنگدرام هم استفاده میشود.
کوپولا (Cupola): نام دیگر هنگدرام در اروپای شمالی، که توسط نوازندهی فنلاندی «لوری وولیو» رواج پیدا کرد. این واژه از زبانهای لاتین و ایتالیایی گرفته شده و به معنای «گنبد» است.
اصطلاحات هنگدرام در مفاهیم پایهی موسیقی

اصطلاحات هنگدرام فقط به نام و اجزای این ساز محدود نمیشوند؛ بسیاری از واژگان موسیقایی پایه هم نقش مهمی در یادگیری و اجرای این ساز دارند.
در این بخش به معرفی اصطلاحاتی میپردازیم که اگرچه در علم موسیقی، عمومی هستند اما به شما کمک میکنند ریتم هنگدرام را بهتر درک کنید، تفاوت گامهای هنگدرام را بشناسید و با مفاهیمی مثل آکورد، اکسنت و داینامیک هم آشنا شوید.
آکورد (Chord): به اجرای همزمانِ چند صدا یا نُت گفته میشود. این مفهوم در نواختن هنگدرام بیشتر بهصورت ترکیب ضربات روی نتهای مجاور دیده میشود.
آرپژ (Arpeggio): نوعی اجرای آکورد بهشکل شکسته است؛ یعنی بهجای زدن همزمان همهی نتها، آنها را یکییکی و پشتسرهم مینوازید. در هنگدرامنوازی، اجرای آرپژ باعث ایجاد جریان ملودیک لطیفتری میشود.
گام (Scale): گروهی از نتها که با ترتیب مشخصی کنار هم قرار گرفتهاند. هنگدرام دارای گامهای ثابت است که در زمان ساخت ساز انتخاب میشوند؛ مثل گام ماژور یا گام مینور.
گام ماژور (Major Scale): گامی با حالوهوای شاد، روشن و پرانرژی.
گام مینور (Minor Scale): گامی با حالوهوای تأملبرانگیز، احساسی و گاه غمگین (اکثر مدلهای محبوب هنگدرام با این گام ساخته میشوند).
الگو (Pattern): ترتیب مشخص از ضربات و نتها که تکرار میشوند. این واژه در ریتمسازی هنگدرام کاربرد زیادی دارد.
آکسان یا اکسنت (Accent): تأکید بر یک ضرب یا نت خاص برای برجسته کردن آن در جملهی موسیقایی.
پایداری صدا (Sustain): مدت زمانی که صدای هر نت پس از ضربه زدن باقی میماند.
تن (Tone): ویژگی صوتی هر نت که شامل ارتفاع، شدت، طنین و رنگ صوتی میشود (هر نت هنگدرام، تن خاص خود را دارد).
درهمتنیدگی اصوات (Crosstalk): تداخل نامطلوب دو یا چند نت، که بر روی شنونده تاثیر منفی دارد.
داینامیک (Dynamics): تغییرات شدت صدا در طول نواختن. اجرای قطعه با داینامیک متغیر، موسیقی را زندهتر و احساسیتر میکند.
تمپو (Tempo): سرعت اجرای قطعهی موسیقی. تمرین با تمپوهای مختلف، کنترل ریتم را برایتان آسانتر میکند.
(برای آشنایی بیشتر با این اصطلاحات میتوانید به مقالهی رایجترین اصطلاحات موسیقی مراجعه فرمایید.)
اصطلاحات هنگدرام در تکنیکهای نوازندگی و حالتهای اجرا

در کنار مفاهیم عمومی موسیقی، شناخت اصطلاحات نواختن هنگدرام به شما کمک میکند تا تکنیکها و حالتهای اجرایی این ساز را بهتر درک کنید. بسیاری از این کلماتِ رایج در آموزش هنگدرام، به نحوهی ضربه زدن، کنترل صدا و ایجاد افکتهای صوتی مربوط میشوند.
در این بخش با معنی اصطلاحات تخصصی هنگدرام که در تمرینهای عملی و ویدئوهای آموزشی زیاد به گوشتان میخورند، آشنا میشوید:
ریتم تکراری (Groove): الگوی ضربی تکرارشوندهای که حس ریتمیک و جریاندار به قطعه میدهد. در هنگدرام این واژه زیاد استفاده میشود، چون پایهی ساخت بسیاری از اجراهاست.
ضربهی ساده (Tap): ابتداییترین اصطلاح در فرهنگ لغت هنگدرام است. سادهترین و رایجترین ضربه در هنگدرامنوازی که با نوک انگشت به شکل آرام و ملایم، بر لبهی نت یا تونفیلد وارد میشود.
ضربهی تند (Slap): نوعی ضربهی سریع و محکم با نوک انگشت که صدایی خشکتر و تهاجمیتر ایجاد میکند. معمولاً برای افزایش تنوع دینامیک استفاده میشود.
ناک (Knock): تکنیکی در نوازندگی هنگدرام که در آن با بند انگشت یا مفصل، ضربهای خشک و تیز به بدنه وارد میشود (شبیه در زدن). این تکنیک برای افکتگذاری و افزودن رنگ صوتی به ریتمها کاربرد دارد.
تک (Tak): صدایی کوتاه، سریع و کوبهای که معمولاً با ضربهی نوک انشگت بر کنار هنگدرام (ناحیهی نزدیک به Rim) وارد میشود.
دو ضرب (Double Tap): نواختن سریع دو ضربه پشتسرهم روی یک نت. این تکنیک حرکت و انرژی ریتم را بیشتر میکند.
رول (Roll): استفادهی متناوب از دو دست یا دو انگشت برای نواختن ضربههای سریع و پیدرپی، جهت ایجاد صدایی روان و پیوسته.
نت سایه (Ghost Note): ضربههایی بسیار نرم و آرام که بیشتر حسبرانگیز هستند تا شنیدنی. این تکنیک به موسیقی لطافت و جزئیات بیشتری میبخشد.
دمپینگ (Damping): تکنیکی برای ساکت کردن صدا بعد از نواختن نت. این کار با لمس کردن سریع سطح ساز پس از ضربه انجام میشود و در خلق سکوت یا جلوههای ریتمیک بسیار کاربردی است.
آواز دینگ (Singing the Ding): ایجاد اصطکاک ملایم روی سطح دینگ با استفاده از کشیدن (مالش) انگشتان یا کف دست، به سمت جلو و عقب. این فن، اغلب در اجراهای احساسی یا مراقبهای دیده میشود.
خم کردن دینگ (Bending the Ding): فشردنِ ملایم لبهی دینگ، پس از ضربه به آن، برای تغییر تدریجی ارتفاع صدا یا ایجاد افکت صوتی.
نتیجهگیری
اصطلاحات هنگدرام صرفاً مجموعهای از واژههای تخصصی نیستند، بلکه ابزارهایی کلیدی برای فهمِ عمیقتر این ساز منحصربهفرد و صدادهی پیچیدهی آناند. آشنایی با لغات تخصصی هنگدرام بهمثابه آموختن الفبای هنگدرام است؛ سنگِبنایی برای فهم دقیقتر تکنیکها، ساختار ساز و ابعاد صوتی آن.
چه در ابتدای مسیر نواختن هنگدرام باشید و چه نوازندهای باتجربه، شناخت این واژگان میتواند کیفیت تمرین و اجرای شما را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اگر میخواهید این مفاهیم را بهصورت علمی، هدفمند و در قالب تمرینهای کاربردی فرا بگیرید، دورهی آموزش هنگدرام خنیاگر میتواند مسیر یادگیریتان را منسجمتر، سریعتر و حرفهایتر کند.
سؤالت متداول درمورد اصطلاحات هنگدرام
اصطلاحات نواختن هنگدرام واژگان زیادی را شامل میشود اما مهمترین آنها Slap، Tap و Roll میباشد که در زمان یادگیری هنگدرام زیاد به گوشتان میخورد.
تعدادی از مهمترین واژههای پایه در یادگیری هنگدرام دینگ، تونفیلد، دیمپل، شانه، گام، تپ و اسلپ هستند که شناخت آنها برای شروع این ساز ضروری است.
دینگ به نت مرکزی و محدب ساز هنگدرام گفته میشود که صدایی عمیق و پُرطنین ایجاد میکند
ضربات مختلف ساز هنگدرام شامل Double Tap ،Knock ،Slap ،Tap و Tak هستند که هرکدام صدای متفاوتی تولید میکنند.
هنگدرام از ترکیب دو واژهی «هنگ»، که در آلمانیِ سوئیسی به معنی «دست» است و «درام» که در زبان انگلیسی به سازهای کوبهای اطلاق میشود ساخته شده است. بنابراین هنگدرام یعنی سازکوبهای که با دست نواخته میشود.