روز ۵ بهمن، روز آواها و نواهای ایرانی‌ست. این روز را به دلیل اینکه روز بزرگداشت (به روایتی تولد) «صفی‌الدین ارموی» است، به این نام، نام‌گذاری کرده‌اند. اما شاید بسیاری از ما،  بی‌خبر باشیم از داشتن چنین شخصیت مهمی در تاریخ فرهنگ و هنر این خاک. جای تعجب نیست. ما دچار نسیان شده‌ایم. (نسیان یعنی فراموشی و اینکه معنای این واژه را هم ندانیم خود نشانه‌ای از نسیان فرهنگی‌ست).

شیخ صفی‌الدین ارموی – اثر حسین بهزاد

بگذریم و به سراغ صفی‌الدین ارموی بازگردیم. زمانی که خود من با این تاریخ و این بزرگداشت روبرو شدم اولین چیزی که به ذهنم آمد همان بحث همیشگی هنر ایران بود. بسیاری از ما فکر می‌کنیم (باور داریم!) که هنر ایرانی، از جمله موسیقی آن- هنری شفاهی‌ست و سنت مکتوب سازی در آن جایگاه یا پیشینه‌ای ارزشمند ندارد. ای کاش همان زمان دانشجویی، استادی پیدا می‌شد و رساله‌ی این صفی‌الدین خان ارموی -با نام «الادوار فی الموسیقی»- را در دهان‌ ما منکران می‌کوبید تا آنقدر (نزدیک ۱۳ سال) پی بردن به اشتباهمان طول نکشد.

 صفی‌الدین ارموی از اولین افرادی‌ست که اقدام به مکتوب سازی دانش زمانه‌ی خود در هنر موسیقی کرده است. او در این رساله ضمن مکتوب کردن قطعات موسیقی پر طرفدار زمان خود، (که شکر خدا اثری از آثار بهنام بانی زمانه‌ی او در آن نیست) سازهای رایج و شناخته شده تا آن زمان را هم مکتوب ساخته، تا جلوی نسیانِ موسیقایی را بگیرد و نسل‌های بعد از خودش بدانند که زمانی در این مملکت چه سازهایی وجود داشته و نواخته میشده است. 

اما تنها کارکرد این رساله رویکردی دایره‌المعارفی نیست. ارموی با رویکرد روشمند کردن آموزش اقدام به نگارش این رساله می‌کند. او مسیر آموزش را مشخص و مکتوب کرده تا بتواند شاگردانی در این زمینه پرورش دهد و جای هیچ شگفتی نیست که این کار را هم به درستی انجام داده است.

صفی‌الدین تنها موسیقیدان نبوده و از خوش‌نویسان صاحب نام این خاک نیز به حساب می‌آید. او در قرن ۷ هجری قمری می‌زیسته، و حمله مغول را به چشم دیده و جان به در برده.

در اهمیت صفی‌الدین ارموی

  1. غم بزرگ، می‌تواند تبدیل به کار بزرگ شود. الزامن در دوران آرامش و رفاه کارهای بزرگ انجام نمی‌شود. پس فکر نکنید که اگر بخواهید چون صفی‌الدین ارموی کاری ارزشمند و بزرگ برای این خاک و مردمانش بکنید، نیاز دارید صبر کنید تا وضع زیستی‌مان بهبود یابد.
  2.  زمان زندگی این هنرمند و هنرپژوه بزرگ مصادف است با حدود قرن ۱۵ میلادی. یعنی قبل از آنکه «یوهان سباستین باخ» اقدام به تغییرات روشمند در موسیقی و آموزش موسیقی غربی کند. پس چرا ما امروزه باخ را می‌شناسیم اما صفی‌الدین ارموی را نه؟ چرا مسیر موسیقی غرب در ادامه‌ی زحمات و تلاش‌های نبوغ‌آمیز باخ، به شکوفایی دو چندان رسید اما در ایران چنین نشد؟ شاید پاسخ در تداوم باشد. بعد از باخ، هربار کسی چیزی به داشته‌های او افزود. از موتزارت گرفته تا بتهوون و شوئنبرگ و غیره، اما بعد از صفی‌الدین ما بارها و علی‌رغم داشتن نوابغ بسیار دیگر به چنین مسیری نرسیدیم، چون هربار زحمات و یافته‌های پیشینیان‌مان را فراموش کردیم. دچار نسیان شدیم و فکر کردیم که این خاک و این فرهنگ پیشینه‌ای در موسیقی ندارد. گمان کردیم که اینجا مکتوب سازی اهمیت نداشته و این خاصیت فرهنگ این سرزمین است.
     

حالا که اندکی از حضور این بزرگمرد ایرانی شنیدید، برای تغییر اشتباهی که همواره آن را تکرار کرده‌ایم، بیشتر و بیشتر از او و کارهایش بخوانیم و به همدیگر نیز درباره‌ی او بگوییم. اجازه دهیم تا ذهنمان جایگاه کسانی باشد که شناختن‌شان و ادامه دادن مسیرشان بزرگی را به این خاک و این فرهنگ باز می‌گرداند.

خنیاگر و احترام به صفی‌الدین ارموی

راستی در پایان و پس از جست و جو (اگر با این نام تا پیش از این آشنا نبوده‌اید) به ما بگویید که چه چیزی درباره‌ی این شخص و کارهایش برایتان جالب بوده و فکر می‌کنید که چه رویکردی باید در قبال «صفی الدین ارموی» و اشخاص دیگری چون او در ایران اتخاذ شود. آیا تنها نام گذاری یک روز به احترام او کافیست؟

خنیاگر؛ پلتفرم موثر و آنلاین آموزش موسیقی

راستی تا یادم نرفته اینو هم اضافه کنم که: «خنیاگر» مدت‌هاست که با دغدغه‌ی حفظ و اشاعه‌ی فرهنگ موسیقایی ایران و برقراری عدالت آموزشی برای همه‌ی نقاط این خاک، اقدام به ثبت و ضبط آموزش سازهای نواحی ایران کرده. این مجموعه‌ها برای نخستین بار در ایران، با روشی مکتوب و غیر شفاهی سازهای کهن ایرانی را به علاقه‌مندان این سازها آموزش میده. اگر تو هم علاقه مندی که با یادگیری این سازها در حفظ فرهنگ این خاک سهمی داشته باشی، به سایت خنیاگر سر بزن. تا دیر نشده، اقدام کن