ساز سهتار، یکی از آلات موسیقی زهیزخمهای است که در موسیقی ایرانی جایگاهی ویژه دارد. این ساز که گوش و هوش و دست و دل بسیاری را به خود مشغول داشته، پیشینهای جالب و گیرا دارد. عدهای از ایرانیان علاقمند به تاریخ این مرز و بوم، به تاریخچه و پیشینهی ساز سهتار پرداختهاند و اطلاعات درخوری راجع به آن کسب کردهاند که ما در اینجا به اختصار، آن را شرح خواهیم داد. تلاش ما این است که دربارهی هر آنچه که در طول تاریخ، بر ساز سهتار گذر کرده، نگاهی اجمالی و مفید داشته باشیم. منتها قبل از ورود به بحث تاریخچهی سهتار، لازم است ابتدا کمی به معرفی ساز سهتار بپردازیم و با ساختار فعلی آن بیشتر آشنا شویم.
سرفصلهای این مقاله
Toggleآشنایی کلی با ساز سهتار و ساختمان آن

ساز سهتار، کاسهی طنینی کوچک گلابی شکلی دارد که گاه یکتکه و گاه ترکهای ساخته میشود. کاسهی سهتارِ یکتکه، اغلب از تراشیدن و خالی کردن کندهای از چوب درخت توت یا گردو به دست میآید و کاسهی سهتار ترکهای از کنار هم چیدن ترکههای نازک تراشخورده و خمکرده.
بر دهنهی کاسه، صفحهای نازک از چوب توت سوار میشود که خرک بر آن مینشیند و سیمها از آن میگذرند؛ یک سر به سیمگیر در پایان کاسه و یک سر به گوشیها در آغاز دسته بسته میشود. پیشتر، سیمها از جنس روده و ابریشم تابیده بود و بعدها سیمهایی از فولاد و برنج جایگزین شد.
در امتداد کاسهی سهتار -که در سه اندازهی کوچک، میانه و بزرگ ساخته میشود- دستهای از چوب درخت گردو قرار دارد. کشیدگی و بلندای این دسته، تناسبی با ابعاد کاسه دارد و چپکوک یا راستکوک بودن ساز را رقم میزند (سهتار چپکوک دامنهی صدایی زیرتر و سهتار راستکوک دامنهی صدایی بمتری را در بر میگیرد).
جالب است بدانید در دورهای که موسیقی از سوی خشکمغزان در تنگنای بیشتری بود، سهتار را با کاسهای تخت و کمعمق میساختند که جای کمتری بگیرد و بشود آن را زیر عبا پنهان کرد و به سلامت از میان جمع گذشت! این گونه از سهتار، با نام سهتار زیرعبایی یا کتابی معروف گشت.

بر دستهی سهتار نیز ۲۵ پرده از جنس رودهی تابیدهی گوسفند یا کاتگوت بسته میشود که جای انگشتگذاری برای به صدا درآوردن نتها را آشکار میکند.
گسترهی صوتی سهتار چیزی نزدیک به سه اکتاو است و پردهبندی و تقسیمات موسیقایی آن، تقریباً معادل تار. ازاینرو نوازندگان تار غالباً سهتار را نیز مینوازند.
تاریخچهی ساز سهتار

ریشههای این ساز را در ایران پیش از اسلام جستهاند. برخی آنرا تغییریافتهی بربط باستانی میدانند و برخی از خانوادهی تنبور به شمار میآورندش. اما از آنجا که تنبور در شکل و اجرا، گوناگون ساخته و نواخته میشده و دو، سه، چهار، پنج و حتی بیشتر بر آن سیم میبستهاند، فارابی ساز سهتار را در خانوادهی تنبور جای میدهد.
در دوران حکومت صفویه هم، سازی به نام ششتار رواج داشته که چون سیمهای آن را جفت میبستهاند، به نوعی آن را سازی با سه تار به شمار میآوردهاند. برخی نیز سهتار را به این ساز، یعنی ششتار صفوی نسبت میدهند.
اما نزدیکترین ساز به سهتار امروزی را شاید بشود در اواخر حکومت زندیه یافت؛ در آن دوره درویشی به نام میرزا محمد تربتی خراسانی (ملقب به مشتاقعلیشاه کرمانی) میزیست که سهتار مینواخت. او سیم چهارمی به سهتار اضافه کرد و آن را به شکل امروزی آن درآورد. این سیم واخوان که در کنار سیم بم سهتار بسته میشود به نام او، یعنی مشتاق معروف گشته است.
پس از مشتاق علیشاه که سهتار امروزی به وی نسبت داده میشود، باید از نوازندهی سرشناس دیگری نام برد که واسطهی رواج ساز سهتار در شیرازِ اوایل حکومت قاجاریه است؛ میرزا محمد شفیع، ملقب به میرزا کوچک و متخلص به وصال شیرازی. از آنجا که صاحبدل و اهل ذوق بود، دل در صحبت مشایخ صوفیه بست و سهتار را در محافل دراویش شیراز نیز گسترد.
پس از وصال، علیاکبر شیدا که زادگاهش را هم شیراز و هم اصفهان گفتهاند، نامش با سهتار پیوند دارد. او که هم شاعر بود و هم خوشنویس، هم ترانهسرا و هم موسیقیدان، به تهران کوچید و دل به درویشی سپرد و در شمار سرسپردگان ظهیرالدوله درآمد. شیدا که شعرهایش را با نغمهی سهتار به آواز میخواند، به عنوان مبتکر تصنیف نیز شناخته میشود.
از سویی دیگر و در همین زمان، با گردآوردی موسیقی ایرانی توسط آقاعلیاکبر فراهانی در شکل ردیف موسیقی ایرانی، پسرش میرزا عبدالله، با نواختن ردیف با سهتار، به این ساز اعتباری دوباره بخشید.
پس از او شاگردانش درویشخان، ابوالحسن صبا و پسرش احمد عبادی در نواختن و شناساندن سهتار کوشیدند.
همچنین از تاثیر جلال ذوالفنون در رواج دوبارهی سهتار نمیتوان یاد نکرد.
استاد جلال ذوالفنون از نوازندگان و موسیقیدانان مشهور و خلاق ایرانی است که همواره محبوب و مورد توجه علاقمندان به موسیقی ایرانی بوده. درحال حاضر کتاب آموزش سهتار استاد ذوالفنون به عنوان یکی از سبکهای آموزش سهتار، در سراسر کشور توسط آموزشگاهها و اساتید، تدریس میشود و به همین دلیل است که گفته شده او نقش بزرگی در احیا و همگانی کردن این ساز ایفا کرده است.
ساز سهتار در نقاشیهای تاریخی
گفته شده که قدیمیترین تصویر از ساز سهتار، بهصورت یک نقاشی دیواری از یکی از مقابر مصری به دست آمده است که تاریخ آن بین سالهای ۱۴۱۱ تا ۱۴۲۰ ق.م برآورد شده. در این تصویر، سازی شبیه به سهتار در دستان یک نوازنده دیده میشود. با وجود اینکه ساز درون نقاشی شبیه به سهتار است، اما باید به این نکته توجه کرد که همه سازهای زخمهای ساختاری شبیه به هم دارند و از یک کاسه، یک دسته و تارهایی که از ابتدای دسته تا انتهای کاسه کشیده شدهاند، تشکیل میشوند. این نوع از سازها انواع بسیار متفاوتی دارند و با تغییراتی در شکل و اندازهی کاسه، دسته یا تعداد سیمها، تبدیل به سازی متفاوت با نامی متفاوت در نقطهای از دنیا میشوند.

با کنار گذاشتن تصاویر به جا مانده از سازهایی شبیه به سهتار در تمدنها و سرزمینهای مختلف، و محدود کردن تصاویر، به تصاویر یافت شده در ایران، به یک نقاشی مینیاتوری فوقالعاده زیبا میرسیم که صحنهی به بند کشیدن ضحاک را به تصویر میکشد. در این تصویر که در شاهنامهی بایسنقری آمده، در بخش پایینی نگاره، یک سهتار نواز در کنار اشخاص دیگر دیده میشود. ساز تصویر شده در این مینیاتور بسیار زیبا و با همهی جزئیات کشیده شده است. کاسهی این ساز کمی از سهتار امروزی بزرگتر است و دارای سه سیم میباشد.

سهتار در خیلی از مینیاتورهای کشیده شده در دوران صفویه نیز نقاشی شده است؛ برای مثال مینیاتور مجلس پذیرایی خاقان از اسکندر، اثر سلطان محمد یا در تصویر دیگری اثر شرف الحسینی الیزدی که امروز در موزهی ارمیتاژ لنینگراد قرار دارد.

بنابراین براساس نقاشیهای به جا مانده، میتوان گفت که ساز سهتار حداقل از دورهی تیموری و صفوی در ایران وجود داشته و بهدلیل ممنوعیت موسیقی، احتمالاً بیشتر نزد عارفان و سالکان و در مراسم سماع و رقصهای عرفانی به کار میرفته است.
معروفترین و قدیمیترین ساز سهتار

یکی از قدیمیترین سهتارهایی که دیده شده، سهتاری است که متعلق به ناصرالدین شاه قاجار بوده و برحسب اتفاق به احمد عبادی رسیده است. ماجرای این سهتار بدین شکل بوده است که پس از اینکه ناصرالدین شاه سه تار خود را به کسی میبخشد، فرزندِ آن شخص برای آموختن سهتار به شاگردی میرزا عبدالله ( پدر احمد عبادی) درمیآید. پس از چند سال، بعد از اینکه این شخص، سهتار نوازی احمد عبادی، پسرِ استاد خودش را در رادیو میشنود، ساز ناصرالدین شاه را به او هدیه میدهد.
ساز سهتار پس از ورود ضبط به ایران

پس از در دسترس قرار گرفتن امکانات ضبط صدا در ایران در ابتدای قرن بیستم، مجموعهای از موسیقی ایرانی در صفحههای گرامافون ضبط شد. اما به دلیل کیفیت پایین میکروفونها و ضبط صدا بدون استفاده از برق، صدای سهتار در این مجموعه، ضبط و ثبت نشد و این اتفاق یکی از ضربههای بزرگی بود که به آیندهی ساز اصیل و مستقلی مانند سهتار وارد شد.
متأسفانه در این مجموعهی ضبط شده، استادان بینظیر تار و سهتار نوازی آن زمان، یعنی میرزا عبدالله فراهانی و شاگرد بیمثال او غلامحسین درویش خان، تنها به نواختن ساز تار اکتفا کردند و به همین دلیل، نمونهی ضبطشدهای از سهتار نوازی دوران قدیم باقی نماند تا موسیقیدانان و سهتار نوازان امروزی بتوانند آن را بررسی یا از آن الگوبرداری کنند.
کلام پایانی
ساز سهتار با ساختاری ساده و صدایی عمیق، یکی از نمادهای موسیقی سنتی ایران است که هم در دل تصوف و هم در محافل هنری جایگاهی ریشهدار دارد. قدمت سهتار به قرنها پیش بازمیگردد و حضور پیوستهی آن در موسیقی ایرانی، نشانی از پایداری و غنای فرهنگی این ساز است.
اگر شما نیز مجذوب صدای دلنشین این ساز هستید، یادگیری سهتار میتواند آغاز مسیری باشد که به عمق موسیقی ایرانی نزدیکترتان میکند.